بیداد تخلص شعری این شاعر نترس است که گفته می شود نام واقعی او امیرحسین خوشنویسان است. او یک غزل مثنوی سیاسی را با چنان لحن
حماسی و با چنان احساسی می خواند که شما را تا پایان درگیر خود نگه خواهد داشت.
به واقع می توان او را شاعری را با
زبان سرخ و سر سبز نامید چنانکه خود او نیز بر این موضوع صحه می گذارد جایی که می
گوید:
ما با زبان سرخ و سر سبز آمدیم تیغ زبان، بُرنده تر از تیغ خنجر است
و می خواهد که از او شعری بخواهند که
بوی خون دهد:
از من مخواه شعرِ تر، ای بیخبر ز
درد شعری که خون از آن نچکد ننگ دفتر
است
او که شعرش را این گونه آغاز می کند:
گیرم گلاب ناب
شما اصل قمصر است اما چه سود، حاصل گلهای
پرپر است
اساسا با
شعرهایی که در مدح و ثنای افراد سروده می شود مشکل دارد:
تا کی برای لقمه نان بندگی کنید
تا کی به زیر منتشان زندگی کنید
و به این دست
شاعران توصیه می کند:
اشعار صیقلی شده تقدیم کس نکن
گل را فدای رویش خاشاک و خس نکن
او نمی خواهد که دیگر دو پهلو صحبت
کند:
دیگر بس است هر چه دو پهلو سروده
ام من ریزه خوار سفره ناکس نبوده ام
با این حال شعر او کم کنایه آمیز
نیست:
دیدم که حبل بجای خدا تکیه کرده بود دیدم دوباره رونق بازار برده بود
بیداد وضعیت کنونی جامعه را نیز این گونه توصیف می کند:
اینان تمام هستی ما را گرفته اند
شور و نشاط و مستی ما را گرفته اند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر